ماورای هر مفهوم فلسفی و علمی یک تغییر در تحقق تفکر ودرک جهان پیرامون قرار داد. تسلط بر دانستن و درک درست از مفاهیم نه تنها ذهنیت مارا تغیییر میدهد بلکه بر هنر شخص هنرمند نیز تأثیر میگذارد، چرا که هنر همیشه یک تقلیدی از زندگی و عادت دادن خود به ایدههای جدید و رابطهی های آن با انسان است و چگونگی ارتباط با آنها را نشان میدهد.
انسانگرایی و یا پساانسانگرایی و هویتهای مربوط به این دو مفهوم بزرگ و ژرف نه تنها در اصل جامعه تأثیر میگذارد بلکه تعریف جدیدی از انسان بودن را اراِئه داده است که آن نسخهی بهبود یافته و توامند شده از انسان میباشد. در دورهی معاصر پساانسانگرایی به محلی تبدیل شده است که انواع جنبشها و روایت فکری مختلف از جمله فلسفه، فرهنگ به آن انتقاد داشته باشند. ایجاد یک سر درگمی نظری و نظریهای بین متخصصان و غیر متخصصان بطور فراگیر حول مفهوم پساانسانگرایی مشهود میباشد.
در بحث معاصریت و هنر معاصر پساانسانیت به اصطلاح بنیادی برای کنار آمدن با یک چالش برای باز تعریف انتگرالی مفهوم انسان به دنبال تحولات معرفت شناختی و علمی و بیوتکنولوژیکی قرن بیست و یکم تبدیل شده است. در این مساله نویسنده بر آن است که با تعریف این دو هویت -انسانگرایانه و پساانسانگرایانه- جهت گیری و تاثیرات آنها را در هنر مدرن بررسی نماید.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “هویتهای انسانگرایانه و پساانسانگرایانه در رویکردهای هنرمدرن و معاصر” لغو پاسخ
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.